𝂬 ‌ ‌ ‌ 𝖸𝗈𝗎 𝗆𝖺𝖽𝖾 𝗆𝖾 𝗁𝖺𝗉𝗉𝗒 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ 𝗕𝗎𝗍 𝗐𝗁𝖺𝗍 𝗇𝗈𝗐 ?‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌

ددی ی فیک جدید
نوشته بعد از مدت ها



لیلیلیلیی لیلی لیلیی


#دوپارتی
#پارت یک


-(دستشو گذاشت رو‌ شکمم و آروم آروم زمزمه کرد)
-بیبی ارم بدت میاد مجبپر نیستی تحملم کنی میتونی تا بچه به دنیا نیومده طلاق بگیری
+چان بفهم من تورو بیشتر از هرکسی دوست دارم
-عاووو
-اینطور نشون نمیده!
-رفتارت
-اخیرا تو اونی نیودی در تلاش نبودی دل مینهو رو ببری؟!!
+منظورت چیه؟
-(چک زد تو‌ گوش ا٫ت)
-فک نکن نفهمیدم داری فیام بازی میکنی!
-من تو رو از همه بیشتر میشناسم

+از کجا انقدر مطمعنی؟؟!!!!
+تو شبایی که من درد میکشیدم بیرون بودی با دوستات و منو‌ با دردام تنها میزاشتی
-عاوو
-سعی کن تو کار من دخالت نکنی
-(از خونه زد بیرون)
ویو ددی:
درود بر زن های بنگچان
بنگچان از خونه رفت بیرون و ا٫ت با بچه تو شکمش«یی چان*عررر»تنها بود با خودش میگفت کجای راهو اشتباه رفته و همزمان دستشو رو شکنش میکشوند که صدای دختر بزرگشون به گوش رسید...

&مامان
+بله یونا
&با بابایی دعوا کردی؟
+نه چطور؟
&اخه انگار سرت داد زد و الانم صورتت قرمزه
+جای رژه
&آها
&نمیدونی بابایی کجا رفته؟

ویو ددی:
دست خودت نبود بعد شنیدن حرف یونا زدی زیر گریه

-یونا ببخشید اگه من و بابایی تو بچگی واست کم جونمونو فدا کردیم...هق...هقق..
&هیشش مامان گریه نکن من ناراحت میشم،یی چان هم همینطور ناراحت میشه
+عادت میکنه
+مث تو
&ولی...
+میشه بری تو اتاقت من میخوام تنها باشم
*(زنگ‌ گوشی)
فلیکس:زود بیا به این لوکیشن،تنهایی!
*قطع کرد

ی لباس راحت پوشیدم و سمت میز منشی رفتم...
-ادامه دارد
دیدگاه ها (۰)

ᵖ2

𝘗5

𝘗4

𝘗3

‌*چجوری انقدر عاشقت شدم؟*

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط